دیکشنری
داستان آبیدیک
eye baby
a͡i be͡ibi
فارسی
1
عمومی
::
تصویر شخص درمردمم چشم دیگری كه باونگاه میكند
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXULTANTLY
EXULTATION
EXULTINGLY
EXURB
EXURBANITE
EXURBIA
EXUSTAR
EXUVIABILITY
EXUVIABLE
EXUVIAE
EXUVIAL
EXUVIATE
EXVOTO
EYAS
EYE
EYE BABY
EYE BOLT
EYE CARE
EYE CATCHER
EYE CUP
EYE DIALECT
EYE FOR AN EYE
EYE GLASS
EYE OF DAY
EYE OF THE HURRICANE
EYE OF THE STORM
EYE OPENER
EYE PAIN
EYE SERVICE
EYE SOCKET
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید